شاهدی

شاهدی

شمارهٔ ۹۱

۱

بی تو به گلشنم نکشد دل به باغ هم

با تو به درد خوش بردم دل به داغ هم

۲

جایی که آفتاب رخت نور گسترد

آنجا چه جای شمع و چه جای چراغ هم

۳

با قامت چو سرو تو و سبزه خطت

ما را چه حاجت است به باغ و به راغ هم

۴

آورد بویی از خم زلفت نسیم صبح

شد خانه‌ام ز مشک معطر دماغ هم

۵

ای شاهدی نه عاشق گل بلبل است و بس

بشنو حدیث عشق ز قمری و زاغ هم

تصاویر و صوت

دیوان شاهدی به ضمیمهٔ کتاب تحفهٔ شاهدی  » تصویر 78

نظرات