
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۰۲۰
۱
فارغیم از وجود و هم ز عدم
بی خبر از حدوث و هم ز قدم
۲
در خرابات مست می گردیم
رند و ساقی رسیده ایم به هم
۳
ای که گوئی شراب می نوشی
خوش سؤالی جواب هست نعم
۴
از وجود ای عزیز ما بگذر
شادمان باش در عدم به نعم
۵
خوش بود همدمی چو جام شراب
گرچه باشد دمی چنان همدم
۶
عشق آمد طرب به ما بخشید
خیر ما بود در چنین مقدم
۷
در دو عالم یکی بود سید
وحده لاشریک له فافهم
تصاویر و صوت

نظرات