شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۰۶۶

۱

بنمود جمالی به کمالی که چه گویم

حسنی و چه حسنی و جمالی که چه گویم

۲

بنوشته خطی بر ورق روی چو ماهش

هر حرفی از آن خط به مثالی که چه گویم

۳

بر دیدهٔ ما نقش خیالش گذری کرد

نقشی که چه پرسی و خیالی که چه گویم

۴

ما ساقی سرمست خرابات جهانیم

در ساغر ما آب زلالی که چه گویم

۵

بزمیست ملوکانه که شرحش نتوان کرد

ذوقیست در این مجلس و حالی که چه گویم

۶

مائیم و خلیل الله ، کنجی و حضوری

خوش عمر عزیزی و وصالی که چه گویم

۷

در بندگی سید و در صحبت ایشان

داریم جمالی و جلالی که چه گویم

تصاویر و صوت

نظرات