شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۱۰

۱

آفتابی ز ماه بسته نقاب

کرده در گوش درهای خوشاب

۲

چشم عالم به نور او روشن

سخنی نازک است خوش دریاب

۳

نقش رویش خیال می بندم

که به بیداری و گهی در خواب

۴

می خُمخانهٔ حدوث و قدم

نوش می کن به شادی احباب

۵

نور آن ماهرو که می بینی

آفتابست نام او مهتاب

۶

سر موئی ز سِر او گفتم

سر زلفش از آن شده در تاب

۷

نعمت الله حجاب را برداشت

چون حجاب است در میان اسباب

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۹۲
سید جابر موسوی صالحی :

نظرات