شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۱۶۸

۱

اجازت گر دهد دلبر به پای او سر اندازیم

سر اندازیم در پایش بپا انداز جانبازیم

۲

خیال نقش روی او همیشه در نظر داریم

نمی بینیم جز رویش به غیر او نپردازیم

۳

میان ما و او سریست غیر ما نمی داند

رقیبان غافلند از ما که چون محرم رازیم

۴

اگر جانان بفرماید که جان و تن براندازیم

به جان او که این هر دو حجاب از رو بر اندازیم

۵

نگار نازنین ما اگر نازی کند باری

نیازاریم ما ازجان به پیش ناز او نازیم

۶

در آ در بحر ما با ما که ما موجیم و او دریا

به عینه ما یکی باشیم به اسم و رسم می نازیم

۷

بیا ای سید مستان که ما رندان خوش باشیم

بیاور ساغر پر می که با وی نیک دمسازیم

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۴۴۴

نظرات