
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۲۲۴
۱
نعمت الله می است و عالم جام
این چنین جام و می مراست مدام
۲
جز از اینسان حلال نیست شراب
هر که نوشد جز این شراب حرام
۳
ساقی مست مجلس عشقیم
می فروشم حریف و همدم جام
۴
در خرابات کاینات مجو
همچو من دردمند درد آشام
۵
می وحدت به ذوق می نوشم
ذوق داری به بزم ما بخرام
۶
جام و باده شدند همدم هم
مجلس می فروش یافت نظام
۷
عشق شاد آمدی به پافرما
عقل خوش می روی به خیر و سلام
تصاویر و صوت

نظرات