شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۳۴۲

۱

قول ما حق است از حق می شنو

نه مقید بلکه مطلق می شنو

۲

از زبان هر چه آن دارد وجود

گوش کن سرّ انا الحق می شنو

۳

عاشق و معشوق مشتق شد ز عشق

راز این مصدر ز مشتق می شنو

۴

یک زمان با ما درین دریا درآ

حال بحر ما ز زورق می شنو

۵

مجلس رندان ما با رونق است

قصهٔ مستان به رونق می شنو

۶

ما و حق گر عقل گوید گو بگو

من نگویم قول احمق می شنو

۷

گفتهٔ مستانهٔ سید بخوان

از همه اشیا تو صدّق می شنو

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۵۳۷

نظرات