
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۳۴۲
۱
قول ما حق است از حق می شنو
نه مقید بلکه مطلق می شنو
۲
از زبان هر چه آن دارد وجود
گوش کن سرّ انا الحق می شنو
۳
عاشق و معشوق مشتق شد ز عشق
راز این مصدر ز مشتق می شنو
۴
یک زمان با ما درین دریا درآ
حال بحر ما ز زورق می شنو
۵
مجلس رندان ما با رونق است
قصهٔ مستان به رونق می شنو
۶
ما و حق گر عقل گوید گو بگو
من نگویم قول احمق می شنو
۷
گفتهٔ مستانهٔ سید بخوان
از همه اشیا تو صدّق می شنو
تصاویر و صوت

نظرات