
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۴۲۸
۱
حسن او در آینه پیدا شده
هر که دیده همچو ما شیدا شده
۲
چشم ما روشن به نور روی اوست
دیدهٔ ما این چنین بینا شده
۳
عین ما بیند به عین ما چو ما
عارفی کو غرقهٔ دریا شده
۴
شمع عشقش آتشی در ما زده
سوخته داند که او چون تا شده
۵
بر در او جنت المأوای ماست
دل مقیم جنت المأوا شده
۶
قاب قوسین از میان برداشته
واقف اسرار او ادنی شده
۷
نعمت الله در سخن آمد از آن
مشکلات عالمی حل وا شده
تصاویر و صوت

نظرات