شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۵۸

۱

حالیا دور قمر دوران ماست

جام می در دور و این دور آن ماست

۲

رونقش میخانه ها خواهد فزود

زآنکه وقت ذوق سر مستان ماست

۳

دست ما چون آستین دست اوست

هر کجا دستیست آن دستان ماست

۴

می کشد ما را و می گوئیم شکر

می برد دل منتش بر جان ماست

۵

هر کجا سیبی است بی آسیب نیست

سیب بی آسیب از بستان ماست

۶

اینکه می پرسی تو از برهان ما

مستی رندان ما برهان ماست

۷

مجلس عشقست و ما سرمست وی

نعمت الله از دل و جان آن ماست

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۱۴۳
سید جابر موسوی صالحی :

نظرات