شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۲

۱

نعمت الله است دائم با خدا

نعمت از الله کی باشد جدا

۲

در دل و دیده ندیدم جز یکی

گرچه گردیدم بسی در دو سرا

۳

میل ساحل کی کند بحری چو شد

غرقه در دریای بی پایان ما

۴

ما نوا از بینوائی یافتیم

گر نوا جوئی بجو از بینوا

۵

از خدا بیگانه ای دیدیم نه

هر که باشد هست با او آشنا

۶

سروری خواهی برآ بر دار عشق

کز سر دار فنا یابی بقا

۷

سید سرمست اگر جوئی حریف

خیز مستانه به میخانه درآ

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۹۷
سید جابر موسوی صالحی :

نظرات

user_image
حسن مهاجر
۱۳۹۰/۱۱/۰۱ - ۰۲:۲۹:۴۹
غلط املایی بیت سوم : میل ساحل ..... درست است
user_image
شجاع لاله
۱۳۹۰/۱۲/۱۷ - ۰۷:۲۵:۲۹
دربیت ششم شاعر اهنگ رو برمعنا ترجیح داده به طوری که دار عشق و دار فنا رو یکی دونسته یعنی عشق رو بیهوده و فنا شدنی تلقی کرده که از نظر من علاوه بر اهنگ بایدمعناروهم مد نظر قرار بدیم!البته شعرهای این شاعر بسیار زیباست!!!!!!!!
user_image
محمد
۱۳۹۲/۱۲/۰۲ - ۲۳:۳۰:۵۴
به نام بی نام اواین شعر اشاره به حقیقت لا اله الا الله دارد که وقتی است که درک کنیم همه کس و همه چیز خداست و جز خدا نیست .به قول عارف: رسد آدمی به جایی که به جزء خدا نبیند.
user_image
حسین
۱۳۹۴/۰۲/۱۵ - ۱۱:۰۱:۰۳
در بیت ششم مقصود از دار عشق بر دار شدن به جرم عاشقی و قتیل عشق (شهید نیز به این لفظ خوانده شده) گشتن است و دار فنا کنایه از این دنیاست که هرآنکس که در دنیا در ره معشوق کشته گشته ،راه به ابدیت و بقا برده تفسیر شده و فنای عشق شدن پیش شرط بقا بالله بیان شده وادعای تضاد معنایی و یا فدا کردن معنا برای وزن بی اساس است. تو در اول سر و جان باختی اندر ره عشق تا بدانند خلایق که فنا شرط بقاستفؤاد کرمانی