
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۲۱۰
۱
بیا ای شاه ترکستان که هندوستان غلام تست
جهان صورت و معنی همه دیدم به کام تست
۲
به باطن آفتابی تو به ظاهر ماه خوانندت
شده دور قمر روشن هم از بدر تمام تست
۳
اگرحوری اگر رضوان تو را بیند همی گویند
سلام الله سلام الله سلام ما پیام تست
۴
خدا عالم تو را بخشید ای سلطان انس و جان
بهشت جاودان داری همه عالم زمام تست
۵
به جان ساقی رندان که مستان ذوق می داند
توئی آب حیات ما و جام جم ز جام تست
۶
اگر چه ما و هم یاران سخن گوئیم مستانه
ولی خوشتر ازین و آن کلام بانظام تست
۷
تو خورشیدی و ما سایه منور گشته از نورت
پناه نعمت اللهی همه در اهتمام تست
نظرات