
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۲۱۲
۱
دنیی دون بی وفا هیچست
شه دنیا و هم گدا هیچست
۲
دُردی درد او خوری حیفست
زانکه آن درد و این دوا هیچست
۳
شک ندارم که در همه عالم
به جز از حضرت خدا هیچست
۴
نقش غیری خیال اگر بندی
آن خیالت به نزد ما هیچست
۵
رو مجرد شو و خوشی می باش
کدخدای در سرا هیچست
۶
سرمهٔ چشم ماست خاک درش
غیر از این سرمهٔ توتیا هیچست
۷
بی ریا یار نعمت الله شو
رو رها کن ریا ، ریا هیچست
تصاویر و صوت

نظرات