شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۲۴۹

۱

عشق جانان در میان جان خوشست

راز دلدار از جهان پنهان خوش است

۲

درد بی درمان او درمان ما

در دلم این درد بی درمان خوش است

۳

حال سودائی زلف یار من

همچو زلفش می برد سامان خوش است

۴

عشق و گنجی و دل ویرانه ای

آن چنان گنجی در این ویران خوشست

۵

جرعهٔ دُردی درد عشق او

جان ما را دادهٔ جان آن خوش است

۶

حال دل با عشق دلبر خوش بود

جان ما پیوسته با جانان خوش است

۷

نعمت الله مست و جام می به دست

جاودان در بزم سرمستان خوش است

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۵۸
سید جابر موسوی صالحی :

نظرات