
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۲۷۸
۱
دل مسند پادشاه عشق است
دل خلوت بارگاه عشق است
۲
سلطان عشق است در ولایت
باقی همه کس سپاه عشق است
۳
عشقست پناه و پشت عالم
عالم همه در پناه عشق است
۴
در مذهب عشق می حلالست
ما را چه گنه گناه عشق است
۵
ای عقل ز مملکت برون شو
کاین ملک از آن شاه عشق است
۶
از ترک دو کون خوش کلاهی
بر دوز که آن کلاه عشق است
۷
راهی که به حق توان رسیدن
ای سید بنده راه عشق است
تصاویر و صوت

نظرات