شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۲۸۰

۱

دم مزن ای دل که آن سر نازک است

نازک است این سرو ساتر نازک است

۲

نقطه ای در دایره دوری نمود

دایره در دور و دائر نازک است

۳

چشم ما روشن به نور روی اوست

این چنین منظور و ناظر نازک است

۴

ماه پیدا گشت و پنهان آفتاب

غایتی در عین حاضر نازک است

۵

جام ما باشد حباب آب می

نازکش گفتم که این سر نازک است

۶

جام پیدا باده پنهان دور نیست

جام باطن باده ظاهر نازک است

۷

نازکانه خاطر سید بجوی

زانکه سرمست است و خاطر نازکست

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۱۴۹
سید جابر موسوی صالحی :

نظرات