
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۲۸۷
۱
خلوت من مقام رندانست
هر چه دارم به نام رندان است
۲
این چنین گفتهای مستانه
سخنی از پیام رندان است
۳
عین آب حیات اگر جوئی
جرعهٔ می ز جام رندان است
۴
زلف خوبان و حسن مه رویان
اثر صبح و شام رندان است
۵
پادشاه سریر هفت اقلیم
از دل و جان غلام رندان است
۶
بزم عشقست و عاشقان سرمست
ساغر می به کام رندان است
۷
خوش بخوانش که گفتهٔ سید
نکته ای از کلام رندان است
تصاویر و صوت

نظرات