شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۳۰۴

۱

عالم بدن است و عشق جان است

جان است که در بدن روان است

۲

عشقست که عاشق است و معشوق

عشق است که عین این و آن است

۳

عشق است که نور دیدهٔ ماست

چون نور به چشم ما عیان است

۴

بنشسته به تخت دل چو شاهی

عشق است که پادشه نشان است

۵

عشق است که زنده دل از آنیم

عشق است که جان جاودان است

۶

عاشق چو غلام و عشق سلطان

عشق است که شاه عاشقان است

۷

عشق است که عقل بندهٔ اوست

عشق است که سید زمان است

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۱۳۸
سید جابر موسوی صالحی :

نظرات