
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۴۷۱
۱
عاشقانی که در جهان باشند
همچو جان در بدن روان باشند
۲
می و جامند همچو آب و حباب
موج و دریا همین همان باشند
۳
خوش کناری گرفتهاند زَ اغیار
گرچه با یار در میان باشند
۴
از همه پادشه نشان دارند
بینشانی از آن نشان باشند
۵
خلق و حق را به ذوق دریابند
واقف از سر این و آن باشند
۶
نعمتالله را به دست آور
تا بدانی که آنچنان باشند
نظرات