
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۵۰۷
۱
گر آتش آه ما درافتد
صد شاه به یک نفس برافتد
۲
دستی چه بود هزاردستان
گر دست زنیم بر سر افتد
۳
افتاد به خاک و بر نخیزد
آن کو به دعای ما درافتد
۴
در دامن ما کسی که زد دست
هستیم یقین که کمتر افتد
۵
دجال اگر به خر نشیند
آید روزی که از خر افتد
۶
وان کس که به صدق درنیامد
در خانهٔ فقر بر در افتد
۷
هر کس که رسد به نعمت الله
بر درگه او چو قنبر افتد
نظرات