
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۵۱۰
۱
آب چشم ما به هر سو می رود
خوش روان از دیده بر رو می رود
۲
می رود خاطر به کوی می فروش
آفرین بر وی که نیکو می رود
۳
ای که گوئی از در دلبر برو
کی رود دل از درش چو می رود
۴
در طریق عشق دل چون عاشقان
گه به سینه گه به پهلو می رود
۵
می کنم خود را ملامت سالها
عمر اگر یک لحظه بی او می رود
۶
در هوای زلف او باد صبا
خوش روان گشته به هر سو می رود
۷
رو مپیچ از نعمت الله زان که او
رو به راه آورد یک رو می رود
تصاویر و صوت

نظرات