
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۵۸۹
۱
کشتهٔ عشق او شفا چه کند
مردهٔ درد او دوا چه کند
۲
پادشاهی گدای او دارد
بینوای درش نوا چه کند
۳
راحت جان مبتلا است بلا
مبتلا ناله از بلا چه کند
۴
دنیی و آخرت مده که دلم
رند مست است و این بها چه کند
۵
می دهی بند رند تا چه شود
می دهی پند مست تا چه کند
۶
در خرابات عشق مست و خراب
باده نوشیم تا خدا چه کند
۷
نعمت الله کشتهٔ عشق است
این چنین کشته خونبها چه کند
تصاویر و صوت

نظرات