شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۶۲۶

۱

بستهٔ بند بلای تو نجاتی دارد

خستهٔ رنج غم تو درجاتی دارد

۲

هر که شد مردهٔ درد تو نمیرد هرگز

کشتهٔ عشق تو جاوید حیاتی دارد

۳

طاق ابروی تو محراب دل ماست از آن

روز و شب خاطر ما میل صلاتی دارد

۴

کفر زلف تو که ایمان رخت می پوشد

سیئاتی است خیال حسناتی دارد

۵

گر قدم رنجه کنی بر سر آبی باری

در نظر دیدهٔ ما آب فراتی دارد

۶

به جفا از سر کوی تو دل از جا نرود

آفرین بر قدم او که ثباتی دارد

۷

نعمت الله که سلطان جهان عشقست

چون گدایان ز تو امید زکاتی دارد

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۲۳۸

نظرات