شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۶۳۱

۱

پادشاهی گدای او دارد

سلطنت بی نوای او دارد

۲

هر کجا خسرویست در عالم

جان شیرین برای او دارد

۳

نور دیده ز چشمش اندازم

دیگری گر به جای او دارد

۴

مدتی شد که این دل مستم

عاشقانه هوای او دارد

۵

جان فدای بلای بالایش

که دل من بلای او دارد

۶

عشق مست است و جام می بر دست

عقل مسکین چه پای او دارد

۷

نعمت الله با چنین نعمت

چشم جان بر عطای او دارد

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۲۴۰

نظرات