شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۶۳۵

۱

گوئیا چشم ابر می خارد

کآب از چشمهاش می بارد

۲

طرفه دریادلیست سقایم

کآب از بهر ما همی آرد

۳

آب آرد به سوی ما آری

شرم از چشم ما نمی آرد

۴

چشم ما آب می زند بر روی

مژه هم قطره قطره بشمارد

۵

آبیاری به آب دیده کنم

هر که تخم محبتی کارد

۶

آب چشم روان فرو شوید

نقش غیری که دیده بنگارد

۷

نعمت الله امین رندان است

این امانت به اهل بسپارد

تصاویر و صوت

نظرات