
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۶۹۷
۱
چشمت به تو نور خوش نماید
گوش تو در سخن گشاید
۲
در گلشن ما زبان بلبل
هر لحظه تو را همی سراید
۳
دست تو بیان کند یدالله
گر زانکه یدش به دستت آید
۴
پائی که به قدرتش بپایست
بی قدرت او به پا نپاید
۵
بی جود وجود سید ما
خود بود وجود ما نشاید
تصاویر و صوت

نظرات