
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۷۱۰
۱
هر که او عین ما به ما جوید
یابد او هر چه از خدا جوید
۲
دُرد دردش به ذوق می نوشد
دردمندی که او دوا جوید
۳
مبتلائی که یافت ذوق بلا
روز و شب از خدا بلا جوید
۴
در خرابات عشق مست و خراب
دائما گردد و مرا جوید
۵
جام گیتی نما گرفته به دست
هرچه او را سپرده واجوید
۶
عقل باشد ز عشق بیگانه
آشنا یار آشنا جوید
۷
رند مستی که نعمت الله یافت
دنیی و آخرت کجا جوید
نظرات