
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۸۱۰
۱
نور چشم ما به چشم ما نگر
آن یکی در هر یکی پیدا نگر
۲
قطرهٔ آبی که آید در نظر
عین ما را جود در دریا نگر
۳
ذات او با هر صفت اسمی بود
یک حقیقت در همه اسما نگر
۴
وحدت و کثرت به همدیگر ببین
مظهری در مظهر اشیا نگر
۵
ساغر می نوش کن شادی نما
ذوق سرمستی و حال ما نگر
۶
عشق را جائی معین هست نیست
جای آن بی جای ما هر جا نگر
۷
نعمت الله در نظر آئینه ایست
گر نظر داری بیا ما را نگر
تصاویر و صوت

نظرات