شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۸۷۲

۱

بی رخ جانان به گلزارم چه کار

بی هوای او به بازارم چه کار

۲

گر نه کار و بار عشق او بود

با سر و سودای هر کارم چه کار

۳

گر نباشد عکس او در جام می

با شراب عشق خمارم چه کار

۴

دل به یمن عشق او شد تندرست

با صدای عقل بیمارم چه کار

۵

جان من گر نه به کام او بود

با مراد جان افکارم چه کار

۶

من انالحق گفته ام در عشق او

ورنه چون منصور بر دارم چه کار

۷

ورنه با گفتار بسیارم چه کار

گفته های نعمت الله قول اوست

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۲۸

نظرات