
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۹۰۰
۱
عاشق و مست و رندم و جانباز
در میخانه را گشادم باز
۲
الصلا ای حریف میخواران
قدمی نه بیا و خود در باز
۳
شاهد غیب و ساقی عشقیم
مطربا ساز عشق ما بنواز
۴
برو ای عقل حیله را بگذار
تو و زهد و نماز و ما و نیاز
۵
در خرابات رند او باشیم
دعوت ما چه می کنی بنماز
۶
محرم راز خلوت جانیم
یک زمان خانه را به ما پرداز
۷
سید ما به عشق بندهٔ ماست
اوست محمود و نعمةالله ایاز
تصاویر و صوت

نظرات