شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۹۸۹

۱

ای نهان کرده در آن تنگ شکربار نمک

بسته ای پستهٔ خندان و در آن بار نمک

۲

شوری از عشق تو در چار سوی جان افتاد

به از این کس نبرد بر سر بازار نمک

۳

ما ز شورابهٔ دیده نمکی آوردیم

پیش همچو تو عزیزی نبود خار نمک

۴

از نمکدان دهانت سخنی می گویم

می کشم خوان کرم می کنم ایثار نمک

۵

سخن من نمکین است برت می آرم

می برم زیره به کرمان به نمکسار نمک

۶

می خرامی و نمک از تو فرو می ریزد

قدمی نه که خرم از تو به خروار نمک

۷

نمکی ریخته ای بر دل ریش سید

گرچه دل سوزدش اما کشد آزار نمک

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۳۹۷

نظرات