
شاه نعمتالله ولی
قطعهٔ شمارهٔ ۹۲
۱
کیمیای ولایتی دارم
مس جسم بشر چو زر سازم
۲
قلعی و زاج با نشادر و ملح
گاه شمسی و گه قمر سازم
۳
دُرفشانی کنم به گاه سخن
عقد زیبق از آن گهر سازم
۴
نزد من خاک و زر یکی باشد
زان که من خاک را چو زر سازم
۵
هرچه سازم به عشق سید خوش
همچو زر خوب سازم ار سازم
نظرات