
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۱۰۰
۱
از می دیگر است مستی ما
سر ساغر به گردن مینا
۲
واژگون است کار اهل جنون
خار بر سر زنیم و گل بر پا
۳
پیچش زلف موج زنجیر است
خط سبز است نسخه سودا
۴
یکدم از خون نمی شود خالی
بی تو هم چشم ماست ساغر ما
۵
در جنون همچو گردباد آخر
زدم از آه خیمه بر صحرا
۶
از دل تنگ دیده پر خون است
مایه از قطره دارد این دریا
۷
ز آتش دوری تو می سوزد
دل جدا جان جدا اسیر جدا
نظرات