اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۲۷۱

۱

نه همین از دوری احباب داغم کرده است

آسمان زهر هلاهل در ایاغم کرده است

۲

مرده شمع مجلس افروزی که از هجران او

جای روغن خون دل غم در چراغم کرده است

۳

بسکه الفت داشت با من حسرت دیدار او

در دل خود هر نفس گرد سراغم کرده است

۴

نو بهاری رفته است از گلشن عالم برون

گریه یاران در و دیوار باغم کرده است

۵

غنچه باغ فراقش هر دم از شوخی اسیر

جای بو بیهوشدارو در دماغم کرده است

تصاویر و صوت

دیوان غزلیات اسیر شهرستانی به تصحیح و تحقیق غلامحسین شریفی ولدانی - جلال الدین بن میرزا مومن اسیر شهرستانی - تصویر ۱۹۵

نظرات