اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۳۹۵

۱

گر عسس مال کسی از دزد معنی می گرفت

هر دل آیینه از دست تو حالی می گرفت

۲

می نمودم وسعت آباد توکل را به او

گر کسی باج از دیار بینوایی می گرفت

۳

از می حسرت دل هشیار عاشق مست بود

عمرها از دست ساقی جام خالی می گرفت

۴

می نوشتم گر حدیث خال می شد وصف زلف

گر زبان خامه ام در شعر حالی می گرفت

۵

گر اسیر از شوقت آهی در بیابان می کشید

گرد مجنون تا قیامت بوی لیلی می گرفت

تصاویر و صوت

دیوان غزلیات اسیر شهرستانی به تصحیح و تحقیق غلامحسین شریفی ولدانی - جلال الدین بن میرزا مومن اسیر شهرستانی - تصویر ۲۵۷

نظرات