
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۴۰۰
۱
پرده چشم سمن پیراهنت
جای بوی پیرهن پیراهنت
۲
از تنت جای عرق دل می چکد
محشر آشوب من پیراهنت
۳
ماه از شوق کتانی جان دهد
گشته لبریز بدن پیراهنت
۴
خوش خیالی جلوه اندام تو
نازکی مضمون سخن پیراهنت
۵
عضو عضوت یوسف مصر بهار
پیرکنعان چمن پیراهنت
۶
اشک بلبل چشمه سار جان شود
گر کند گل پیرهن پیراهنت
۷
می کند افسردگی داغت اسیر
گر نباشد سوختن پیراهنت
نظرات