
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۵۰۴
۱
دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد
در این بهار که هر خوشه خرمنی دارد
۲
حجاب دردسر یار می کشد ستم است
گل بهار تماشا نچیدنی دارد
۳
مباد حوصله گلستان غبار شود
دلم ذخیره غافل شکفتنی دارد
۴
نصیحتی ز صبا گوش کرده ام که مپرس
نگفتنی است حدیثی که گفتنی دارد
۵
دل اسیر شود گوش هوش اگر داند
که هر ادای نگفتن شنفتنی دارد
نظرات