
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۵۸۳
۱
به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند
قفس سینه به تاراج پریدن دادند
۲
اثری گوشزد گریه شکاران کردند
شوق را حوصله سینه دریدن دادند
۳
کسی از باغ ادب غنچه نظاره نچید
دیده نشنید اگر رخصت دیدن دادند
۴
هیچ حاصل نشد از مزرعه نشو و نما
دانه بسیار به تاراج دمیدن دادند
۵
صید ما را نمک الفت صیاد گرفت
ورنه در دام و قفس شوق پریدن دادند
۶
سعی اگر خضر شود پای طلب سد ره است
رهروی را که نه توفیق رسیدن دادند
۷
تا محبت نمک قصه ما گشت اسیر
خواب را لذت افسانه شنیدن دادند
نظرات