اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۶۳۱

۱

نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید

امانتدار نقد دوستی بیهوش می باید

۲

حجاب ره زگرد کاروان برخاست مقصد را

توان از یک نگه تا کعبه رفتن هوش می باید

۳

ز فیض بی نیازی مزرع ما دامن ابر است

قناعت مشربان را قطره دریا جوش می باید

۴

چو خورشید از بهار جلوه آیین بسته عالم را

چراغان نگاه نرگس جادوش می باید

۵

بهار دل میسر شد اسیر از فیض رخسارش

گلستان نگاه از خط عنبر پوش می باید

تصاویر و صوت

دیوان غزلیات اسیر شهرستانی به تصحیح و تحقیق غلامحسین شریفی ولدانی - جلال الدین بن میرزا مومن اسیر شهرستانی - تصویر ۳۷۱

نظرات