
شاطر عباس صبوحی
شمارهٔ ۲۷ - بهانه
۱
دلبر به من رسید و جفا را بهانه کرد
افکند سر به زیر، حیا را بهانه کرد
۲
آمد به بزم و، دید من تیره روز را
ننشست و رفت، تنگی جا را بهانه کرد
۳
رفتم به مسجد از پی نظارهٔ رخش
بر رو گرفت دست و، دعا را بهانه کرد
۴
آغشته بود پنجهاش از خون عاشقان
بستن به دست خویش حنا را بهانه کرد
۵
خوش میگذشت دوش صبوحی به کوی او
بر جا نشست و، شستن پا را بهانه کرد
نظرات
مجتبی خراسانی
حسین شیردل
nasim
ناشناس
هادی بزمی
گمنام
Mani Khorsandi
جلال ارغوانی