
شاطر عباس صبوحی
شمارهٔ ۳ - غم آزادی
۱
تا به دام غمش آورد خداداد مرا
هر چه میخواستم از بخت، خدا داد مرا
۲
رفع مخموری از آن چشم سیه دارد چشم
چشم دارم که خرابی کند آباد مرا
۳
نتوانم ز خداداد بگیرم دادم
کاش گیرد ز خداداد خدا داد مرا
۴
گر دلش سخت تر از سنگ بود، نرم شود
بشنود گر شبی او ناله و فریاد مرا
۵
من که تا صبح، دعا گوی تو هستم همه شب
چه شود گر تو به دشنام کنی یاد مرا
۶
غم ندارم که به بند تو گرفتار شدم
غمم آن است که ترسم کنی آزاد مرا
نظرات
امین کیخا
فرشید نیکپوری
merce
مجید
محسن