وفایی شوشتری

وفایی شوشتری

شمارهٔ ۲۶

۱

خیل مژگان سیه کار نداری داری

صف به صف لشگر خونخوار نداری داری

۲

پی تسخیر دل اهل دل از عقرب زلف

سپهی کافر و جرّار نداری داری

۳

چشم و ابرو ننمایی بنمایی همه را

از دو سو ترک کماندار نداری داری

۴

سرکشان را تو به فتراک نبندی بندی

بیدلان را تو چو من خوار نداری داری

۵

همه اسباب جهانگیری ات آماده بود

با دو عالم سر پیکار نداری داری

۶

مُهره ی مهر تو با غیر نچینی چینی

ترک یار و سر اغیار نداری داری

۷

زنده ام من به وصال تو ولیکن ز فراق

از پی کشتنم اصرار نداری داری

۸

نمک از لعل شکر بار نباری باری

وز شکرقند به خروار نداری داری

۹

نافه از چین سرزلف نریزی ریزی

مشک تاتار، به هر تار نداری داری

۱۰

رویت اندر کنف زلف نباشد باشد

آفتابی به شب تار نداری داری

۱۱

با غزالان ، سپهِ شیر نگیری ، گیری،

بسته با طُرّه ی طرّار نداری داری

۱۲

عود در مجمره ی حُسن نسوزی سوزی

خال در صفحه ی رخسار نداری داری

۱۳

چند از خون عزیزان ننمایی پرهیز

عجبم نرگس بیمار نداری داری

۱۴

با «وفایی» ننمایی به جز از جور و جفا

ای جفاکار، دگر یار نداری داری

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
سیدمحمد جهانشاهی
۱۴۰۳/۰۲/۲۴ - ۰۲:۳۰:۰۷
با غزالان ، سپهِ شیر نگیری ، گیری،