وفایی شوشتری

وفایی شوشتری

شمارهٔ ۶

۱

ره از همه جا بسته ولی راه تو باز است

عالم همه را بردر تو روی نیاز است

۲

دارم گله از زلف تو بسیار ولیکن

گر، بازنمایم سر این رشته درازاست

۳

ارباب بصیرت همه دانند که محمود

کحل بصرش خاک کف پای ایاز است

۴

هرچند نیم لایق بخشایشت امّا

چشم طمعم بر در احسان تو باز است

۵

خود قبله و چشم سیهت قبله نما شد

وان طاق دو ابروی تو محراب نماز است

۶

از هر دو جهان قبله ی کوی تو گزیدیم

روسوی تو داریم که بهتر زحجاز است

۷

چشم تو به هر، بی سر و پا بر سر لطف است

جز با من دلخسته که پیوسته به ناز است

۸

دیگر مزن آتش به دل زار «وفایی»

کز آتش رخسار تو در سوز و گداز است

تصاویر و صوت

نظرات