
سوزنی سمرقندی
شمارهٔ ۲۶ - زلفک تو
۱
چرا کند بسر زلفک تو گل سپری
چو کرد بایدش از باد پیش گل سپری
۲
ز بوی زلف تو و رنگ و بوی گل پسرا
شگفت نیست که گردند مشک و گل سپری
۳
گل رخ تو ندانم چرا همی سازد
بگرد ماه بر از مشک ناب حلقه گری
۴
که تا به بینم زلف تو و بگریم زه
بدین شکنج پذیری بد است و حلقه وری
۵
چه وقت بوسه دهم بر گل دو عارض تو
گرفته حلقه زلف تو لاله برگ طری
۶
مرا چه زهره و یارای این سخن باشد
گزاف لافی گفتم بدین گشاده دری
۷
چرا پسند ندارم ز لعب زلف و رخت
غزل سرائی بر هر دوان بلفظ دری
۸
ز بس عزیزی و بی باکی ای پسر گویم
بجان بنده یا بجان بنده دری
۹
هزار بار بگویم که راز عشق ترا
نهان کنم نکنم بیدلی و پرده دری
۱۰
چو بیدلان بسر کار خویش باز روم
چو ناگهان بسر کوی بنده درگذری
۱۱
فراق تو اسفا گوی کرد خلفی را
بدانسبب که ز یوسف بسی تو خوبتری
۱۲
بلا و فتنه و بیداد تو گرفت جهان
پس ای پسر تو ستمکاره چرا عمری
تصاویر و صوت

نظرات