
سوزنی سمرقندی
شمارهٔ ۶ - قطعه
۱
خواجه محمد بن محمد که بی بهار
خلق خوش تو گل شکفاند بماه دی
۲
بویاتر است خلق لطیفت بسی از آن
کز آتش و گل افتد در آبگینه خوی
۳
امروز بنده خواهد مهمانت آمدن
کز یخ چو آبگینه شامیست زیر پی
۴
دست تهی نیاید، بازا هدک بود
آن کز نفاق هست چو عبدالله ابی
۵
با خویشتن بیارد اگر دسترس بود
گلرخ بتی لطیف و چو در آبگینه می
۶
تا هوشیار، سنگ وی و آبگینه تو
چون مست گشت، سنگ تو و آبگینه وی
۷
بر ساز مجلسی که نباشد در او کسی
جز لعبتی که چنگ زند جز مئی و نی
۸
احمد حریف وار ز رامین سخن کند
یا آنکه باز گوید ازایشان حدیث حی
۹
اینست شرط بنده بدین شرط بنده را
گر میزبان شوی شو، اگر نه، فرست می
۱۰
تا بنده میهمان تو باشد بخوان خویش
نا آمدن ز بنده غنیمت شمار هی
۱۱
تا مدتی که طی نشود نامه وار چرخ
از گشت چرخ نامه عمرت مباد طی
تصاویر و صوت


نظرات