طبیب اصفهانی

طبیب اصفهانی

شمارهٔ ۸۵

۱

تا به دلجویی من لعل تو خندان نشود

خاطرم جمع از آن زلف پریشان نشود

۲

افتد از آب چو گوهر ز صفا می افتد

جای رحمست بر آن دیده که گریان نشود

۳

آنکه از محنت هجر تو مرا گریان کرد

دارم امید که از وصل تو خندان نشود

۴

خاکبازی برهت نیست مسلم بکسی

که بخاک از ستم عشق تو یکسان نشود

۵

نیست بخشش هنر مرد سخاپیشه طبیب

کرم آنست که شرمنده احسان نشود

تصاویر و صوت

نظرات