طغرای مشهدی

طغرای مشهدی

شمارهٔ ۱۸۳

۱

از من بیمار حسرت، برگ آسایش مجوی

کز گل آزار، نقش بسترم آسوده نیست

۲

همچو شمع بزم، سرتاپا نیاسودم شبی

پا اگر آسوده می گردد، سرم آسوده نیست

تصاویر و صوت

نظرات