
طغرای مشهدی
شمارهٔ ۴۱
۱
کو دم گرمی که سوزد پنبه گوش مرا
شور هشیاری چشاند مغز بیهوش مرا
۲
یاد ایامی که در دولتسرای می فروش
افسری بود از سبوی می، سر دوش مرا
۳
شب که با روی بهارافشان درآمد در بغل
بهتر از صد باغ و بستان کرد آغوش مرا
۴
در گلستان خواندن رویت،سرانگشت ادب
کرد نیلوفر ز مالش، لاله گوش مرا
۵
تا شدم همسنگ طغرا در ترازوی غمت
با جنون صرف می سنجد خرد، هوش مرا
نظرات