
طغرای مشهدی
شمارهٔ ۵۶
۱
بس که از جوی صفا، شاداب می بینم ترا
همچو عکس شاخ گل در آب می بینم ترا
۲
گر شب تاریک برداری نقاب از روی خویش
از فروغ چهره در مهتاب می بینم ترا
۳
شبنم بر برگ سوسن خفته می آید به یاد
تکیه چون بر بستر سنجاب می بینم ترا
۴
ساده لوحی بین که دارم از تو چشم دوستی
من که دشمن پرور احباب می بینم ترا
۵
ناز کمتر کن که من در کامجویی قانعم
بس بود، یک بار اگر درخواب می بینم ترا
۶
گریه می آید مرا بر حال طغرا همچو شمع
هر کجا با خوی آتش تاب می بینم ترا
نظرات