
طغرل احراری
شمارهٔ ۱۲۸ - بقاجان
۱
به اوج دلبری روی تو تا ماه تمام آمد
هلال ابرویت در چشم من عید صیام آمد
۲
قیام قامتت بر ما نمود آشوب دوران را
به باغ حسن تا سرو بلندت در خرام آمد
۳
ازآن روزی که حسنت از تجلی پرتوافکن شد
به طور قرب موسی زان سبب از نی کلام آمد
۴
جمال عالمآرای تو زد یک جلوه در عالم
پی تعظیم حسنت یوسف مصری غلام آمد
۵
الم در سینه بیحد دارم احوالم نمیپرسی
مرا جای شکر صد حنظل فرقت به کام آمد
۶
ندارم صبر و طاقت لیک آرامم شود حاصل
اگر هندوی خال او مرا با رام رام آمد
نظرات