
طغرل احراری
شمارهٔ ۱۳۳
۱
ساغر عیش ابد گرچه به دستم دادند
راه راحت همه از جام الستم دادند
۲
کاروانان قضا و قدر از هشیاری
چون حنا بسته مرا بر کف مستم دادند
۳
هرکجا باشم اگر بیاثر داغ نیم
شعله شوقم و بر خاک نشستم دادند
۴
به سفالی نرسد ساز درستآیینم
چینیام گرچه ز فغفور شکستم دادند
۵
بود تحقیق عدم صورت امکان وجود
نیستی آیینهای بود ز هستم دادند
۶
صید مطلب نشود بسته قلاب هوس
ماهی بحر ادب گرچه به شستم دادند
۷
خانهبردوش خیالم به سخن همچو حباب
واژگونی همه از طالع پستم دادند
۸
چه خوش است مصرع دریای معانی طغرل
وصل میخواستم آیینه به دستم دادند
تصاویر و صوت

نظرات